هستی الیماییان در تاریخ
الیماییان از ساکنین بومی خوزستان بوده که از دیر باز در این سرزمین صاحب فرهنگ و تمدن غنی بوده اند.آنان بی شک بازماندگان همان ایلامیان قدرتمند هزاره سوم ق.م در خوزستان می باشند که پس از شکست از آشور بانی پال سالها در انزوای سیاسی به سر برده لیکن در نخستین فرصت پیش آمده توانستند از لاک خویش بیرون آمده و بار دیگر خود را در تاریخ مطرح نمایند. با همان قدرت،همان جسارت و همان روش پیشین توانستند تحولات فرهنگی شگرفی در دوران اشکانی ایجاد نمایند.آنها سرزمین خوزستان را که رنگ و بوی فرهنگ هلنیستی در تمام زوایایش رخنه کرده بود، زدودند و خود خالق و اشاعه دهنده فرهنگ بومی و محلی گردیدند.
آثار فراوانی از آنها بر جای مانده که گویای توانمندی آنها در زمینه های اقتصادی ، سیاسی و حکومت داری است. معابد سنگی بسیار با شکوه ، مقابر سر دابه ای پر تکلف، انبوهی از نگار کندها ، سکه ها، گچبری ها، پیکرکها و مجسمه های فلزی نمونه هایی از این آثارند.
بی تردید الیماییان از معدود ایالات خودمختار و کوچک محلی بودند که توانستند در تمامی ارکان دولت ایران تاثیر به سزایی داشته باشند تا جایی که اردوان آخرین شاه اشکانی برای رویارویی با رقیب خویش اردشیر ساسانی از آنها کمک طلبید و جهت حفظ کیان و تاج و تخت خویش به قوای نظامی آنان اعتماد نمود.
موقعیت جغرافیایی سرزمین ایلام
ایلام را موجد نخستین سلسله های شاهی در تاریخ نجد ایران دانسته اند که سهم عمده ای در شکل گیری تاریخ فرهنگ ایران داشته است . این سرزمین با موقعیت خاص جغرافیایی خویش محل اجتماع گروهی از مردم با قومیت ، فرهنگ و زبان متفاوت بوده است که تحت عنوان نامی واحد خوانده می شدند.
« سرزمین ایلام شامل خوزستان و لرستان امروزی ، پشتکوه و بختیاری بوده است . بدین معنی که از مغرب به دجله و از مشرق به قسمتی از فارس و از شمال به کوههای بختیاری و از جنوب به خلیج فارس تا بو شهر محدود می شده ، و در دوره اوج عظمت از سمت مغرب به بابل و از مشرق به اصفهان می رسیده است وچنانکه مشاهده می شود از دو قسمت کوهستانی و دشت تشکیل می شده ، قسمت اول که شمال مملکت قرار داشته به مناسبت وضع جغرافیایی دست نخورده تر و به اصطلاح ابتدایی تر مانده درحالی که قسمت دشت که دائماً با ملل متمدن زمان درتماس و در همسایگی آنها واقع بوده است مرکزیکی ازمهمترین تمدنهای ایران کهن گردیده است.
حکومت ایلام اصولاً حکومت ایالات خود مختار یا بهتر بگوئیم نوعی حکومت فدرال بوده است . که هر یک از این ایالات ( اوان ، سیماش ، سوزیان ، انشان و ....) دارای حکومتهای جداگانه بوده اند.زمانی که دولت مرکزی اهمیت و اقتداری نداشت هر یک به استقلال می زیستند و هنگامی که دستگاه حکومت مرکزی توانایی فراوان می یافت موفق می شد این حکومتهای خود مختار را تحت یک قدرت واحد در آورد . ولی هیچگاه شاهزادگان این ایالات استقلال داخلی خود را از دست نمی دادند » ( آمیه ،1384 :3,2) .
سر انجام حکومت ایلام طی جنگهای متعددی که با همسایگان بین النهرینی خویش داشت توسط آشوری ها شکست خورد و درست بعد از این شکست سرزمین ایلام تا مدتها در انزوای مطلق فرو رفت و تا فراهم شدن زمینه ای جهت ظهور مجدد در حکومت فدرال اشکانی به ندرت نامی از آنها برده شد.
سرزمین ایلام بعد از شکست از آشور بانی پال شاه آشور به دو بخش تقسیم شد، بخش شمالی یعنی آنزان بدست پارسها افتاد، که از مدتها پیش در آنجا مسکن گزیده و حقی برای خود قائل شده بودند. چنانکه هنگامی که هنوز ابتدای کار جنگهای آشور و ایلام بود، چیش پیش ( 640-657 ق.م) یکی از روسای پارسها و مؤسس حکومت هخامنشی این ایالت را عملاً در تصرف داشت و عنوان « شاه انشان » به خود گرفته بود. و بخش جنوبی یعنی شوش و سایر نواحی به تصرف آشور در آمد». ( آمیه ،11:1384) .
ایلام در عهد هخامنشی
هر چند ظهور امپراطوری هخامنشی را پایان حیات ایلامیان دانسته اند لیکن با این قاطعیت صحبت کردن از پایان حکومتی که به طور چشمگیری در تاریخ فرهنگ و هنر این کهن بوم موثر بوده درست نمی نماید .
« نفوذ تمدن پیشرفته ایلام بحدی بود که امپراطوری هخامنشی در بیشتر موارد تحت تاثیر آن قرار گرفته و در این باره پرفسور پورادا و پرفسور ملینگ عوامل آن را در طرز لباس و اداره و مملکت و استفاده از خط آنها ابراز می دارند .» ( نگهبان ،1372 : 454 ) حتی چنین بیان داشته اند که « چیش پیش » که نخستین جرقه های امپراطوری هخامنشی را زد در ابتدا مطیع شاهان ایلامی بود که با زوال آنان به علت اختلافات داخلی و شورش و تهدیدهای خارجی ( بین النهرین ) قدرت را در انشان بدست گرفت.
« تواریخ آشور بانی پال و کتیبه های متعلق به کوروش دوم در بابل چنین خبر می دهند که « چیش پیش » و کوروش اول و کمبوجیه اول و کوروش دوم ایرانی بودند و در انشان و ایران سلطنت می کردند. ظاهراً آنان پادشاهان کوچکی بودند که در ابتدا مطیع پادشاه ایلام و سپس آشور و ماد بوده اند» (داندا مایف ،1381 : 136) . ازاین مطلب چنین استنباط می گردد که رهبران سیاسی هخامنشی در بدو امر از زیر دستان ایلامیان بوده اند .
اگر چه بعدها تمامی سرزمین ایران مقهور قدرت مطلقه شاهان پارسی شد و امپراطوری هخامنشی در تاریخ سرزمین ایران هرگز همتایی نیافت . لیکن ملت کوچک ایلام را که در این برهه دچار انزوای سیاسی شده بود نباید نادیده گرفت آنان اگر چه دچار مرگ سیاسی شدند لیکن هیچگاه افتخارات گذشته خویش را از اذهان نزدودند ، تا در فرصتی دیگر آن را به منصة ظهور رسانند .
ایلامیان کوه نشین همچنان به یکه تازی خویش در میان کوهستانها ادامه داده و گهگاهی نیز سودای استقلال آنها را به ستیزه با حکومت مرکزی می کشاند که برخی از این یورشها در کتیبه بیستون منعکس گردیده است . داریوش در نخستین ستون از کتیبه ماندگار بیستون از اقوام شورشی ایلام نام می برد . که بنابر شرح کتیبه در می یابیم اینان تنها ادعای استقلال نمی کردند بلکه مدعیان سلطنت نیز بودند.اگر بخواهیم جنبه سیاسی شورش ها را موردبررسی قرار دهیم درمی یابیم « آنچه مسئله آفرین است ، منشاء و علل شورش ها هستند . مشخص ترین وجه در تمام آنها این است که جنبه ای سلسله ای داشته اند و رهبران آنها در پی حفظ ظواهر پادشاهی در منطقه خود بوده اند . همه آنها بر خود عنوان شاه می گذاشته اند . آسینه خویشتن را « پادشاه ایلام » می نامید .
همچنین در این میان بیگانگانی مانند « مرتی یه » پارسی در ایلام می خواسته اند مداومت سلسله ای را به نفع خود مورد بهره برداری قرار دهند . این گزینش پاسخی به یک منطق سیاسی کاملاً روشن بوده است که همان در پیش گرفتن مجدد مسیر تاریخی محلی و بستن « پرانتز » دوران تسلط هخامنشی بوده است . )) ( بریان ، 1382: 290 – 289 )
علاوه بر کتیبه بیستون که مدرکی دال بر توسعه طلبی ها و خودسری های ایلامی ها ست ، حجاری های تخت جمشید نیز سندی دیگر مبنی بر حضور این اقوام در عصر هخامنشی ست . که ما آنها را در تمامی نقوش در زمره ردیف فوقانی و صفوف اولیه بعد از مادی ها به عنوان مهمترین هیات های نمایندگی می بینیم . این نقوش علاوه بر اینکه بر جایگاه و مقام ایلامی ها در میان هخامنشی ها صحه می گذارد نشانی از نیاز حکومت مرکزی بدان ها می باشد . چرا که داریوش علی رغم نگرانی هایی که بابت خود سری های ایلامی ها دارد و آن را بصورت شفاف و صراحتاً در کتیبه ی بیستون بیان نموده است، دفاع از پایتخت ، سرزمین ، کاخ و سلطنتش را بنابر نقوش پلکان شرقی آپادانا بدانها می سپارد و با جای دادن آنها در ردیف اول خدمتگزاران به آنها اعتبار و شکوه می بخشد.که تمامی این موارد گواهی صادق بر اهمیت و وجود ایلامی ها در عهد هخامنشی و مداومت آنها از زوال سیاسی تا ظهور مجدد در عهد سلوکی و اشکانی ست .
ایلامیان اگر چه در مقطعی از تاریخ ، مغلوب ملت برتر شدند ، لیکن آنچه که موجب ماندگاری آنان و حفظ هویت و پیشینه تاریخی آنان در امپراطوری عظیم هخامنشی شد، فرهنگ و تمدن غنی آنها به همراه توان رزمی و جنگاوریشان بودکه نه تنها با اتکا به این نیرو توانستند خود را حفظ نمایند،بلکه امپراطوری های حاکم نیز از نیروی نظامی آنها بی نیاز نبودند . از عوامل دیگر ماندگاری آنها می توان به شرایط جغرافیایی کوهستانی بخشی از سرزمین شان اشاره نمود که این محیط کوهستانی همچون دژی مستحکم آن ها را در میان خویش پناه داده و مانع دست اندازی ها و غارتگری های ملل و اقوام پیرامون آن ها بر سرزمین شان می شد .
اگر چه آنان در قرون پیش با توجه به فراز و نشیب هایی که گریبان گیرشان بود تنها سکونت در کوهستانهای جنوب غرب ایران را اختیار نمودند لیکن کم کم دامنه فعالیت خویش را گسترش داده و توانستند بیشتر سرزمینهای اجدادی را مجدداً تحت سیطره در آوردند و قلمرو خود را از « رأس خلیج فارس تا شوش » گسترش دهند .
از ویژگی های دیگری که خاص سرزمین الیمایی و تداوم زندگی آبا و اجدادیشان در همین دیار می باشد موقعیت جغرافیایی سرزمین آنان و تقسیم آن به دو بخش دشت و کوه می باشد . که همین شیوه زندگی موجب فراهم آمدن امکانات و منابعی بود که آنها را از بسیاری وابستگی ها رها می نمود. زمینهای مستعد و رودهای پر آب، کشاورزی پر رونق و زندگی متمدن شهری موقعیت استراتژیکی و شاهراه های ارتباطی در دشت خوزستان در مقابل منابع غنی آهن و چوب زندگی مبتنی بر کوچ نشینی و دامداری بعلاوه موقعیت تدافعی که شرایط کوهستان فراهم نموده بود آنها را تبدیل به گروهی یکه تاز و سرزمینی با قدرت اقتصادی و سیاسی بسیار بالا که یارای برابر ی با حکومت مرکزی را دارا بودند نموده بود .
چگونگی استقلال یافتن الیماییان
بعد از انزوای سیاسی که ایلامیان در دوران هخامنشیان به آن دچار شده بود ، مجدداً در عصر سلوکی ( 129– 312 ق.م ) آنها توانستند از اوضاع و شرایط حاکم در جامعه استفاده نموده و خود را مجدداً بعنوان ایالتی خود مختار در تاریخ مطرح نمایند که ما در این دوره تاریخی با رستاخیزی عظیم روبروییم .ظهور الیماییان که بی تردید در بسیاری موارد پیرو اسلاف خویش بودند در قلمرو جغرافیایی اجدادشان رخ داد و آنها توانستند برای بار دیگر قدرت حاکمه در سرزمین آبا و اجدادیشان باشند.
زبان رایج در میان الیماییان دو نوع زبان بودکه یکی خاص منطقه کوهستانی و دیگری متعلق به دشت می باشد. « هنینگ معتقد است که جمعیت کوهستان به گویش الیمایی نوسخن می گفتند و مردم دشت به گویش آرامی » ( فرای ،1380 :439 )
کل حکومت الیماییان از سال 187 ق.م با شکست آنتیخوس سوم آغاز و تا پایان دوران پارتی به حیات خود ادامه داد. با توجه مطالعات سکه شناسی طی سالهای 145-147 ق.م بنحوی بارز با استقلال قاطع الیمایی در تمامی منطقه خوزستان روبروییم .
خاستگاه الیماییان
« حوزه سکونت الیماییان در جبهه جنوب غربی ایران تقریباً تمامی ناحیه زیر فرمانفرمایی در ایلام جدید را شامل می شد و با وجودیکه دامنه و وسعت این حکومت محلی بخوبی مشخص نیست ولی ناحیه وسیعی از خوزستان و اصفهان تا خلیج فارس را در بر می گرفت .» ( سرفراز ، 1357: 45) در ابتدا مناطق کوهستانی بیشتر مورد توجه و سکونت الیمایی ها بود و خاستگاه اصلی آنان را کوههای شرق و شمال شرقی خوزستان و به طور خاص کوههای زاگرس میانی دانسته اند.از دیگر سکونتگاههای اصلی آنان می توان به مناطق زیر اشاره نمود:
1- دشت میان آب
رودخانه کارون قبل از رسیدن به شوشتر توسط بند میزان به دو شعبه تحت عنوان شطیط و گرگر یا دو دانگه و چهار دانگه تقسیم می شود ، که حد فاصل بین این دو شعبه را ‹‹ میان آب ›› گویند که در اثر آبرفت رود ها بوجود آمده و منطقه حاصلخیزی راتشکیل می دهد . « دشت میان آب حدود چهل هزار هکتار وسعت دارد که انتهای شمالی این دشت بند میزان و انتهای جنوبی آن به بند قیر موسوم است . » ( مقدم ، 1381: 45 )
از آنجایی که آب دو رود فوق الذکر پائین تر از سطح زمینهای میان آب است بمنظور آبیاری زمین های « میان آب » نهری بنام « داریون » از شطیط جدا کرده و از زیر قلعه سلاسل ( قلعه ای واقع در شوشتر) گذرانیده و به میان آب رسانیده اند . سپس نهر داریون خود به چند شعبه کوچکتر تقسیم شده و شبکه آبیاری منظمی را در میان آب به وجود می آورد .
حاصلخیزی میان آب موجب نشو و نمای تمدن هایی بوده است ، که بخشی از محوطه عظیم میان آب موسوم به اراضی ‹‹ ماهی بازان ›› را جایگاه شهر دستوا دانسته اند . که شامل آثاری از دوران الیمایی ، پارت و ساسانی است که پله های پیشرفت را تا اوایل اسلام طی کرده است و از آن پس شاید به علت خراب شدن سد اصلی و آمدن سیل بصورت ویرانه ای درآمده و متروک گشته و تا کنون نیز مسکون نگردیده است . شکافهای عمیق و دره های فروکش سیل بسوی رودخانه گرگر در جبهه شرقی و برشهای متعدد در ناحیه غربی آن به طرف داریون و شطیط دال بر آن است که مدت مدیدی در زیر سیلاب باقی مانده و خسارت و لطمات زیادی دیده است . از عوامل دیگر نابودی شهر دستوا را ، حمله خوارج به این منطقه دانسته اند.
طی بررسی های صورت گرفته در دشت میان آب توسط آقای عباس مقدم در سال 1380 نتایجی حاصل شد که حاکی از رشد و ظهور یکباره حجم وسیعی از اسکان ها طی دوران اشکانی ست که با استقرار های الیمایی همسو و همزمان است .
« مجموعه مساحت تحت اشغال تپه ها و محوطه های دوره اشکانی میان آب 79/737 هکتار است . محوطه دستوا با دارا بودن 8 پشته عظیم در بخشی شمالی دشت تقریباً مهمترین محوطه دوره اشکانی دشت میان آب محسوب می شود.
مطالعات محیطی و عکس های هوایی و ماهواره ای از وجود کانال های عظیم آبیاری در این بخش از دشت حکایت می کند که ارتباط نزدیکی بین شبکه آبیاری باستانی و محوطه دستوا دیده می شود .
ماحصل بررسی های صورت گرفته در دشت میان آب نشان می دهد که « میزان مساحت تحت اشغال دشت میان آب در دوره اشکانی شدیداً افزایش یافته است به گونه ای که به یکباره 79/727هکتار از اراضی دشت مسکون شده است پس از این دوره این میزان در دوره ساسانی اندکی تنزل یافت و به 75/711 هکتار رسید . » ( مقدم،1381 : 421 )
2- دستوا
شهر عظیم دستوا بفاصله 3 کیلومتری در جنوب غربی شهرستان شوشتر است . این محوطه در بخش شمالی در دشت میان آب و در اراضی موسوم به ماهی بازان قرار گرفته است. اصطلاح دستوا احتمالاً تغییر نام داده ((دشت آباد)) است که این نام بواسطه موقعیت طبیعی و حاصلخیزی زمین های این خطه بدان داده شده است.
شهر دستوا را براساس کشفیات باستان شناسی « از مقرها و پایتخت های الیمایی در دوران دوم حکومت محلیشان دانسته اند که طی چند قرن توسعه فراوانی یافته است.
به نظر می رسد مقر پادشاهی کامنسکیرها در ایذه و اطراف آن بوده است اما شاهزادگان اشکانی ترجیح دادند پایتخت را به شوشتر در کنار رود گرگر انتقال دهند و شهر دستوا در حقیقت پایتخت پادشاهان محلی الیمایی بعد از به قدرت رسیدن شاهزادگان اشکانی ست .» (رهبر ، 1383 : 12 ) مطالعات و بررسی های صورت گرفته حاکی از اشغال قسمتهایی از دشت میان آب و شهر دستوا برای نخستین بار توسط اقوام الیمایی ست .
3- شوش
این شهر در طول امپراتوری اشکانی فرازو فرودهای زیادی را پشت سر گذاشت و محل مخاصمه ایی میان سلوکیان ، اشکانیان و الیماییان بود. الیماییان در دو مقطع زمانی در طول دوره اشکانی سیادت منطقه آبا و اجدادی خویش را به دست گرفتند که اوج قدرت آنها را می توان در سده اول میلادی دانست . « در حوالی سال 147ق.م شاه آنان کامنسکیرس نخستین نفر از سلسله طولانی شاهان که همین نام ( یا لقب ) را داشتند ، مدت کوتاهی شوش را اشغال کرده و سکه هایی را ضرب زد که تصویر یونانی شده او روی آن دیده می شود . این واقعه طلایه بیست سال آشوب فوق العاده در تاریخ این شهر است . شهر چندین بار متوالی به تصرف پارتها و ایلامیها درآمد . مدت کوتاهی غاصبی گمنام با اسم ایرانی تیگرایوس Tigraios ( 133 ـ 137 ق . م) در شهر حکومت کرد . دو بار سلوکیان آنجا را فتح کردند ، برای بار اول توسط (د متریوس دوم 140 ق . م ) و سپس توسط برادرش آنتیکوس هفتم ( 129 ـ 130 ق . م ) حکومت پارتیان پس از شکست آنتیکوس به دست فرهاد دوم استقرار یافت . در این درگیریها ظاهراً ایلامیها آخرین مانع در راه توسعه طلبی پارتها بوده و پس از فتح سلوکیه کنار دجله توسط مهرداد اول ، با او نبرد می کنند و به هنگام لشکر کشی بد فرجام (د متریوس دوم) در سال 140 کمک نظامی برای دمتریوس می فرستند از دست دادن مزیت پایتخت بودن و قطع بخش عمده ای از روابط سنتی با ایران مرکزی ، سبب ضعف شدید نفوذ ایرانیان و به احتمالی کاهش تعداد آنان در شوش شد . » ( بویس ، 1375 : 48 )
« به نظر لوریدر الیماییان پیش از حدود 148 تا 147 ق . م شوش را از اسکندر بالاس باز پس گرفتند ، و سپس مهرداد اول در سال 140 ـ 139 ق . م آنجا را تصرف کرد.
به نظر واندنبرگ نقش برجسته خونگ نوروزی در نزدیکی ایذه نقش مهرداد اول را نشان می دهد که الیماییهای شکست خورده در برابرش ادای احترام می کنند . گرچه به نظر نولدکه از دست دادن شوش فقط به استقلال الیماییها لطمه زد و این حکومت نوپا را ناگزیر خراج گذار پارت کرد.
تسخیر مجدد شوش توسط الیماییها در سال 45 م صورت گرفت ، از نظر وردانیان با مطالعات سکه شناسی سکه های الیمایی را پیش از دهه 70 در شوش ضرب کردند و بنا به نظر او در زمان فرمانروایی کامنسکیرس « ارد » تقریباً در دهه دوم سده دوم میلادی شوش و الیمایی کاملاً بار دیگر به هم پیوستند ضرابخانه پارتی در شوش از حدود 138 ق . م تا نیمه سده نخست میلادی کار می کرده است و مدرک روشنی است که الیماییها هرچه کرده باشند در این دو سده بر شوش تسلط نداشتند . » ( پاتس ، 1385 : 602 و 597 ) با توجه به سکه های بر جای مانده که درصد زیادی از آنها متعلق به ضرابخانه های همین شهر است می توان به اهمیت این شهر در دوران الیمایی پی برد.
گورستان صالح داوود شوش که در 2 فصل به سرپرستی آقای مهدی رهبر کاوش گردید حاوی اطلاعاتی در زمینه اعتقادات مذهبی و شیوه های تدفین و حتی میزان رشد اقتصادی این گروه قومی است . آرامگاههای بدست آمده از این منطقه کاملاً مشابه با آرامگاههای شناسایی شده در منطقه گلالک شوشتر می باشد.این آرامگاه ازنوع آرامگاههای سردابه ای است که به وسیله 8 پله به داخل آرامگاه دسترسی پیدا میکنیم.
4- ایذه
شهر ایذه در دشتی به همین نام از شهرهای باستانی خوزستان است . که با توجه به شرایط طبیعی و جغرافیایی خویش از غنای فرهنگی و تاریخی منحصر به فردی برخوردار است . از مهمترین یادمان های باستانی این دشت می توان به نقوش برجسته های فراوانی متعلق به دوران ایلامی و الیمایی اشاره نمود. شهرستان ایذه را می توان به عنوان جایگاه اولیه الیماییان به شمار آورد ، کانونی که تجمعات اولیه الیمایی در آن شکل و منجر به تشکیل دولت الیمایی شد . با افزایش قدرت و نفوذشان ، آنان قلمرو خویش را توسعه داده و سیادت خود را بر تمام قلمرو دوران ایلامی نو گستراندند . این گروه قومی ، در دوران اشکانی با توجه به سیاست های حکومت مرکزی توانستند در قالب حکومتی خود مختار ظهور نموده و تهدیدی جدی برای حکومت مرکزی به شمار آیند . که در جای جای شهرستان ایذه هنوز آثار و شواهدی دال بر سکونت این اقوام وجود دارد . که در اکثر این مکان ها نگارکندهایی به عنوان یادمان حضورشان هنوز پابرجاست . چرا که حجاری هنر بومی اقوام ایلامی بود که دست به دست به بازماندگان آنها منتقل و در هر جا و مکانی مهر حضور ایشان تلقی می شد .
از جمله مراکز مهمی که به صورت گسترده محل تجمع اقوام الیمایی بوده می توان به دشت سوسن واقع در شهرستان ایذه اشاره نمود . از آثار موجود در این دشت می توان به گور دخمه ها و نگارکندهایی چون نگارکند شیوند و معبد مهم شمی اشاره نمود، محوطه هایی چون محوطه باستانی موسوم به کل نرگس ، محوطه باستانی شمی ، محوطه مال ویران ، نقوش برجسته جنگه و نقوش برجسته شیمن ازدیگر مناطق مهم الیماییان در دشت سوسن می باشند .
5- مسجد سلیمان :
شهرستان مسجد سلیمان در استان خوزستان و در دامنه کوههای زاگرس واقع شده است ، که آثار شاخصی از ادوار پیش از تاریخ ( غارپبده ) ، و دورانی چون ایلامی ، هخامنشی و همچنین الیمایی را در خود جای داده است .
با توجه به بررسی ها و آثار شناسایی شده ، این سرزمین بخشی از قلمرو تمدن ایلام بوده که در دوران اشکانی با ظهور الیماییان بار دیگر جایگاه خویش را بدست آورد . دو بنای مهم بردنشانده و صفه مقدس که منتسب به این گروه هستند گویای این مسئله است ، علاوه بر آن نقوش برجسته و گوردخمه های متعددی در این منطقه شناسایی گردیده که آنها را به این دوره زمانی نسبت می دهند . با توجه به قرار گرفتن مسجدسلیمان در میان دو مرکز مهم الیمایی نشین چون ایذه ( به عنوان مرکز کوه نشین ) و شوشتر ( از مراکز دشت نشین ) از موقعیت مهمی برخوردار بوده است . دشت لالی در شهرستان مسجدسلیمان نیز از نقاط مهمی است که آثاری از این قوم در آن شناسایی گردیده است . که از جمله می توان به نگارکند چوزه اشاره نمود. حفاری بخشی از تپه ای موسوم به تپه 26 یا تپه کلگه در مسجدسلیمان نیز نشان از معبد دیگری دارد که منعکس کننده آیین و مذهب الیماییان است .
بردنشانده
بردنشانده منطقه ای کوهستانی در 16 کیلومتری شمال شرق مسجدسلیمان است که در کنار آتشهای همیشه شعله ور ( ناشی از فوران منابع نفتی در منطقه ) احداث گردیده است. « کتیبه ای آرامی از بردنشانده که در وضعیت بدی است و هرمتا آن به حدود 180 ـ 160 ق . م نسبت می دهد به شکل « کبناشکیر پادشاه » بازسازی شده است . که در صورت درست بودن تاریخ گذاری این متن ، احتمالاً به کمنیسکیرس اول اشاره دارد و این حاکی از سلطه وی بر این مکان است » ( پاتس ، 1385 : 592 )
صفه مسجدسلیمان
« این بنا در 18 کیلومتری بردنشانده در جوار راهی که عیلام مرکزی را با شوش و شوشتر متصل می سازد قرار دارد » ( بویس ، 1381 : 54 )
« تراس مسجدسلیمان در کنار قدیمی ترین میدان نفتی ایران و جایی که از مدت ها قبل آتش ناشی از سوختن گاز طبیعی ، آن را برای ایرانیان آتش پرست به صورت مکانی مقدس درآورده بود قرار داشت. مدارکی دال بر زندگی روی این تراس سنگی از دوره هخامنشی تا پارتی وجود دارد و دست کم نقشه چهار پرستشگاه متفاوت در اینجا یافت شده است » ( هرمان ، 1373 : 40 )
کلگه
علاوه بر معبد بردنشانده و صفه مقدس که از معابد بسیار مهم دوران الیمایی محسوب می گردند تپه موسوم به تپه 26 که بنابر اظهارنظر حفار خود آقای علی اکبر سرفراز نمایانگر جایگاه معبد عظیم دیگری متعلق به الیماییان است، در این ناحیه می باشد . این تپه در جنوب مسجدسلیمان و در ناحیه ای موسوم به کلگه واقع شده است.
«تپه را به صورت یک مصطبه مستطیل شکل و شاید هم چند طبقه درآورده اند و به همین منظور نقاطی را که احتیاج به مرمت و تعمیرات معماری داشته با سنگ های حجاری شده قالبی و ملات گچی برپا داشته اند . در جریان عملیات گمانه زنی در سمت غربی این مکان و در حاشیه خارجی مصطبه نقوش برجسته بسیار زیبا و سمبلیک مذهبی ظاهر شد که امتیاز بنا را نسبت به سایر اماکن مسکونی در این دوره کاملاً نشان می دهد و نمایشگر آن است که ساختمان تپه 26 به صورت یک معبد مقدس عظیم در این ناحیه مورد توجه و استفاده بوده نه به عنوان یک بنای مسکونی.» ( سرفراز ، 1357 : 44)
نتیجه گیری
بنا بر آثار و شواهد موجود در منطقه خوزستان بویژه در منطقه ایذه می توان یک خط سیر از حضور این اقوام از 3000 قبل از میلاد مشاهده نمود. نقوش برجسته ها ی ایلامی در کنار نقوش برجسته الیمایی که از نظر هنر حجاری بسیار به هم نزدیکند نشان از هنر موروثی ست که نسل به نسل در میان آنها تدوام داشته است.
بعد از شکست ایلامیان اگر چه طی چند قرن دیگر نام و نشانی از آنها دیده نشد ولی ناگهان در دوران اشکانی با رستاخیز عظیمی با نام الیماییان روبروییم که در بسیاری از جنبه ها نمایانگر نسل پیشین خود یعنی ایلامیان بودند که محل های استقراری آنان نیزکاملا منطبق برمحل سکونت پیشینیانشان بود.در مجموع می توان گفت این اقوام طی دوره اشکانی با تمام قوا و طی مدتی طولانی به عنوان بازماندگان ایلامیان کهن علی رغم فشارهای دولت مرکزی توانستند حکومتی مقتدر داشته باشند و در تمامی زمینه ها مستقل عمل نمایند .که این مسئله گواه نیروی نظامی قوی ، قدرت اقتصادی و سیاسی بالا در کنار فرهنگی غنی ست که به آنها فرصت حکومتی طولانی در سرزمین خوزستان که قلب تپنده سرزمین ایران محسوب می گردید، شد.
فهرست منابع و مآخذ
1 ـ آمیه ، پ . ، 1384 ، تاریخ عیلام ، ترجمه شیرین بیانی ، تهران ، نشر دانشگاه تهران.
2ـ بریان ، پ . ، 1382 ، تاریخ امپراتوری هخامنشیان ( از کوروش تا اسکندر ) ، ترجمه مهدی سمسار ، جلد اول ، تهران ، انتشارات زریاب.
3- بویس ، م . و گرنر ، ف . 1375 ، تاریخ کیش زرتشت پس از اسکندر گجسته ، ترجمه همایون صنعتی زاده ، جلد سوم ، تهران ، انتشارات توس.
4- بویس ، م . ، 1381 ، نوشته ها و ادب پارتی در تاریخ ایران ( از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان ) ،ترجمه حسن انوشه ، جلد سوم ـ قسمت دوم ، تهران ، نشر امیرکبیر.
5- پاتس ، د . ، 1385 ، باستان شناسی ایلام ، ترجمه زهرا باستی ، تهران انتشارات سمت.
6- داندامایف ، م . ، 1381 ، ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی ، ترجمه روحی ارباب ، تهران ، نشر علمی و فرهنگی.
7- رهبر ، م . ، 1383 ، گزارش باستان شناسی دستوا در شوشتر ، آرشیو دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر.
8- سرفراز ، ع . ا. و آورزمانی، ف. ، 1380 ، سکه های ایران ، تهران ، انتشارات سمت.
9- سرفراز ، ع . ا ، 1357 ، آیا مسجد سلیمان یک نیایشگاه مهری است ؟ ، مجله بناهای تاریخی ایران ، شماره 1 ، تهران ، نشر اداره کل حفاظت آثار باستان و بناهای تاریخی،41تا47.
10- فرای ، ر . ن ، 1382 ، تاریخ باستانی ایران ، ترجمه مسعود رجب نیا ، تهران ، نشر علمی و فرهنگی .
11- مقدم ، ع . ، 1385 ، سلسله گزارشهای باستان شناسی (8) ـ بررسی های باستان شناختی میان آب شوشتر ، تهران ، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شوشتر.
12- نگهبان ، ع . ، 1372 ، حفاری هفت دشت خوزستان ، تهران ، نشر سازمان میراث فرهنگی.
13- هرمان ، ج . ، 1373 ، تجدید حیات هنر و تمدن در ایران باستان ، ترجمه مهرداد وحدتی ، تهران ، انتشارات نشر دانشگاهی.
الهام علیزاده ، کارشناسی ارشد رشته باستان شناسی
منبع : تاریانا